Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7513 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dress coat
U
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dress improver
U
لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
improver
U
لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
tail coat
U
جامه دامن گرد که پشت ان ماننداست به دم
hoopskirt
U
دامن وپیراهن فنری زنها دامن ژوپن
lapful
U
به قور یک دامن انچه در یک دامن جاگیرد
give it a good wash
U
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
dress guard
U
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
arrear
U
درپشت
from f.to son
U
پشت درپشت
postaxial
U
درپشت محور بدن
pubescence
U
رویش مو درپشت زهار
dead ahead
<idiom>
U
درست درپشت ،قبل
hand down
U
پشت درپشت چیزی رارساندن
endorsed
U
درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorse
U
درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorses
U
درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorsing
U
درپشت سندنوشتن امضا کردن
nailed
U
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nails
U
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nail
U
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
him who
U
انرا که
half bound
U
درپشت وگوشه هاچرمی ودردوطرف پارچهای چرمی پارچهای
neither i or he sees it
U
نه من انرا می بینم نه او
i saw it
U
انرا دیدم
i have a secure grasp of it
U
انرا گرفته ام
had searched
U
انرا می یافتید
overskirt
U
دامن رو
brorher in law
U
هم دامن
lapful
U
یک دامن پر
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
i am out of p with it
U
دیگرحوصله انرا ندارم
i do not have the courage
U
جرات انرا ندارم
give it a shake
U
انرا تکان دهید
give it a rinse
U
انرا بشویید یا اب بکشید
we must winnow away the refuse
U
اشغال انرا باید
i had it signed
U
انرا به امضاء رساندم
imyself saw it
U
من خودم انرا دیدم
send it by post
U
با پست انرا بفرستید
give it a twist
U
انرا پیچ بدهید
lowlander
U
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
i can make nothing of it
U
هیچ انرا نمیفهم
he sold the good ones
U
خوبهای انرا فروخت
i saw it my self
U
من خودم انرا دیدم
tablier
U
پیش دامن
unchaste
U
الوده دامن
skirt
U
دامن دوختن
chronicity
U
دامن گیری
skirt
U
دامن لباس
lapfulof straw
U
یک دامن کاه
shirttail
U
دامن پیراهن
mini-skirt
U
دامن کوتاه
skirts
U
دامن دوختن
mini-skirts
U
دامن کوتاه
tutu
U
دامن کوتاه
skirts
U
دامن لباس
skirted
U
دامن دوختن
skirted
U
دامن لباس
tutus
U
دامن کوتاه
coatee
U
دامن کوتاه
cutaway
U
دامن گرد
lap dog
U
سگ دامن پرورده
lapdog
U
سگ دامن پرورده
crinolines
U
دامن پف کردن
crinoline
U
دامن پف کردن
lappet
U
دامن اویز
lapped
U
دامن لباس
lap
U
دامن لباس
farthingale
U
دامن پف کرده
hobble skirt
U
دامن تنگ
cutty sark
U
دامن کوتاه
cut away
U
دامن گرد
farthingale
U
دامن فنری
kilts
U
دامن مردانه
kilt
U
دامن مردانه
aprons
U
پیش دامن
apron
U
پیش دامن
i kind of liked it
U
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i am out of p with it
U
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i cannot a to buy that
U
استطاعت خرید انرا ندارم
they give it a good scrub
U
خوب انرا مالش میدهند
shearling
U
گوسفندی که یک بار پشم انرا
we made heavy weather of it
U
انرا خیلی سخت دیدیم
it mokes it yet easier
U
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
sculpsit
U
انرا تراشیده یاحجاری کرد
i sold it to one abdullah
U
به عبدالله نامی انرا فروختم
i gave it a slight press
U
انرا کمی فشار دادم
you have perhaps seen it
U
شاید انرا دیده باشید
who will pay for it
U
کی پول انرا خواهد داد
who will pay for it
U
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
provokes
U
دامن زدن برانگیختن
To add fuel to (fan) the flames.
U
آتش را دامن زدن
basque
U
دامن کوتاه زنانه
provoke
U
دامن زدن برانگیختن
provoked
U
دامن زدن برانگیختن
to add fuel to fire
آتش را دامن زدن
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
it is past reclaim
U
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
irrecocilably
U
چنانکه نتوان انرا وفق داد
you have perhaps seen it
U
ممکن است انرا دیده باشید
an inseparable prefix
U
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
overshot wheel
U
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
ormer
U
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
cut away
U
نیم تنه دامن گرد
panniers
U
لول ژوپن زیر دامن
pannier
U
لول ژوپن زیر دامن
draggle tail
U
دارای دامن کثیف والوده
to pour oil on the flame
U
اتش خشم را دامن زدن
to pander to somebody
[something]
U
دامن زدن با کسی
[چیزی]
maxi
U
پیراهن زنانه دامن بلند
midi
U
پیراهن زنانه با دامن متوسط
morning coat
U
نیم تنه دامن گرد
panier
U
لول ژوین زیر دامن
morning coats
U
نیم تنه دامن گرد
To appeal (turn)to someone for help.
U
دست به دامن کسی شدن
indiscerptible
U
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
loaded dice
U
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
sexto
U
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
whitleather
U
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
water bed
U
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
skirt
U
دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
rational dress
U
نیم شلواری که زن بجای دامن بپوشد
skirts
U
دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
skirted
U
دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
tailcoat
U
کت دامن گرد مخصوص مواقع رسمی
rickshaw
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rackets
U
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
rickshaws
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
it will not bear repeating
U
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
reversible propeller
U
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
indian giver
U
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
to beg of somebody
U
دست به دامن کسی شدن
[بخاطر چیزی]
frock coat
U
نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
to beg somebody for something
U
دست به دامن کسی شدن
[بخاطر چیزی]
placket
U
ژوپن یا زیر پوش زنانه چاک دامن
frock coats
U
نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
rose gall
U
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
to garble the coinage
U
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
waggonette
U
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
cheque to a person's order
U
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
judgement dept
U
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
peplum
U
نوعی ردا یانیم تنه زنانه دامن کوتاه
pull-back
U
چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
pull back
U
چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
sporran
U
چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
pull-backs
U
چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
pope's eye
U
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
telescopic chimney
U
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
vanishing cream
U
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
vacuum concrete
U
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
leadsman
U
کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
retro rocket
U
موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
frumenty
U
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
money spinner
U
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
gremial
U
پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
night dress
U
جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
controllable twist
U
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity
U
بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
hot money
U
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
permanent income hypothesis
U
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
togs
U
جامه
rigged
U
جامه
rig
U
جامه
habit
U
جامه
swallow tail coat
U
جامه شب
rigs
U
جامه
toggery
U
جامه
suits
U
جامه
thing
U
جامه
suited
U
جامه
garments
U
جامه
transvestite
U
زن جامه
suit
U
جامه
monkhood dress
U
جامه
habits
U
جامه
costume
U
جامه
weeds
U
جامه
transvestites
U
زن جامه
costume
U
جامه
overclothes
U
جامه رو
outwall
U
جامه
tog
U
جامه
costumes
U
جامه ها
vesture
U
جامه
garment
U
جامه
raiment
U
جامه
livery
U
جامه
liveries
U
جامه
costumes
U
جامه
apparel
U
جامه
band project filter
U
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
flash card
U
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
samite
U
جامه زربفت
print dress
U
جامه چیت
to habit
U
جامه پوشاندن
proper dress
U
جامه شایسته
proper dress
U
جامه زیبا
women's dres
U
جامه زنان
sadly dressed
U
جامه غم پوشیده
Recent search history
Forum search
1
معنی لغت overfit
1
ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1
skirts
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com